با خیال تو زندگی میکنم (۳)
از شش تا فصل، سه تا رو مرور کردم.
حالا فصل چهارمم.
زندگینامه وونت.
دلم به درس خوندن نمیره، میگردم توی گالری موبایل
تابستونامسال. مردادماه. دهه اول محرم.
فیلمها و عکسهای حرم. لحظه تعویض پرچم
دسته های سینهزنی
مداحی های رواق امام
نوحه ترکی حسینیه کنار هتل
واقعا، این این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟
فکرمیکنم، خیالمیکنم، آرزومیکنم
که کاش وقتی اولین نگاهم به ضریح ششگوشه افتاد، این آدم_فعلی_ نباشم. کاش تو حصار محافظهکارانه سردرگمم نمونده باشم. کاش بغضم واقعی واقعی بترکه.
کاش تو خودم خفه نشم.
وقتی رو موکت های قرمز پامیگذارم، وقتی با مهر تربت کربلا نماز میخونم. وقتی عربی غلیظ میشونم
کاش اونموقع خالص، برای تو باشم.
ساعت ۱۲:۱۲، سالهای زندگی ویلهلموونت در لایپزیک.