حالا ۱۶ دقیقه از نیمه شب گذشته و رسماً واردِ ۲۱ مرداد شدیم. روزی که ۲۰ سالِ پیش متولد شدم. از امروز وارد دهه سوم زندگی میشم. دهه بیست سالگی که همه میگن تند میگذره، عجیب و غیر منتظره میگذره. خیلی برنامهها دارم. هزار هزار جوونه امید زنده تو قلبم دارم. دوست دارم به سالی که گذشت فکر کنم. به همه بغض ها و قهقه هاش. به تجربه های نو. سفرهاش. کتاب هایی که خوندم. لحظه هایی که از ته قلبم شکستم و لحظه هایی که سرشار سرشار بودم. من مردادِ سال آینده. بیست سالهگی حس عجیبی داره. من سرشار از شعفم. و میدونم که امسال رو بهتر خواهم زیست. هرچند که خیلی سخته. میدونم که سخته ولی من خدا رو دارم. امام رضا رو دارم. تلاش میکنم. تلاش میکنم و تلاش میکنم. با آغوش باز میپذیرم هرچه که خدا برام بخواد به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست.
درباره من
پشت این ثانیه ها تاریک است؟
گام اگر برداریم
روشنی نزدیک است🌱
___________________
نوشتههای پیشین
- آذر ۱۴۰۴
- آبان ۱۴۰۴
- مهر ۱۴۰۴
- شهریور ۱۴۰۴
- مرداد ۱۴۰۴
- تیر ۱۴۰۴
- خرداد ۱۴۰۴
- اردیبهشت ۱۴۰۴
- فروردین ۱۴۰۴
- اسفند ۱۴۰۳
- بهمن ۱۴۰۳
- دی ۱۴۰۳
- آذر ۱۴۰۳
- آبان ۱۴۰۳
- مهر ۱۴۰۳
- شهریور ۱۴۰۳
- مرداد ۱۴۰۳
- تیر ۱۴۰۳
- خرداد ۱۴۰۳
- اردیبهشت ۱۴۰۳
- فروردین ۱۴۰۳
- اسفند ۱۴۰۲
- بهمن ۱۴۰۲
- دی ۱۴۰۲
- آذر ۱۴۰۲
- آبان ۱۴۰۲
- مهر ۱۴۰۲
- شهریور ۱۴۰۲
- مرداد ۱۴۰۲
- تیر ۱۴۰۲
- خرداد ۱۴۰۲
- اردیبهشت ۱۴۰۲
- فروردین ۱۴۰۲
- اسفند ۱۴۰۱
- بهمن ۱۴۰۱
- دی ۱۴۰۱
- آرشيو