جامِ جم
تکیهمو میدم به کابیتهای آشپزخونه که وسطش روی قالیچه آبی سفید کاشی کاشی نشستهام. زیارت آل یاسین روزانهام رو گوش میدم. بلند بلند میخونم باهاش. از عمیق ترین تارهای حنجرهام از درونیترین حفرههای قلبم. نه فقط من که تمام وجودم. ذره به ذره همراه میشه با "يَا مَوْلايَ شَقِيَ مَنْ خَالَفَكُمْ"
و اشکهام پرده میکشن با "وَ سَعِدَ مَنْ أَطَاعَكُمْ"
چقدر دلتنگم و دور
چقدر دلتنگم و بدون وصله
همهی دلم پاره پاره شده
همه تنم توی لباس غفلت گُم شده
حواسم نیست، ولی گاهی"بَرِيءٌ مِنْ عَدُوِّكَ" رو یادم میره
میگردم تمام جهان رو به دنبال حق در حالی که"فَالْحَقُّ مَا رَضِيتُمُوهُ "
انگار من هم یارم در خانهاست و گرد جهان میگردم
من هم آنچه خود دارم زِ بیگانه تمنا میکنم
هزار هزار هزار کیلومتر از شما دور میشم.
گیجم و دور_خیلی دور
يَا مَوْلايَ
أَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ
وَ نُصْرَتِي مُعَدَّةٌ لَكُمْ
_ای کاش که_ وَ مَوَدَّتِي خَالِصَةٌ لَكُمْ
آمِينَ آمِينَ.